واژه }ملی{ بی معنیست !
واژه ملی بی معنیست!
چرا ما داد از ملی شدن و ملی گرایی میزنیم
و کدام چیز ها ملی اند:
آیا ارگان های دولتی ملی اند ؟
آیا پولیس ما ملی اند ؟
آیا اردو ملی ٬ ملی اند ؟
آیا امنیت ملی٬ ملی اند ؟
وووو...
در نخست باید گفت که کلمه ملی یک واژه
بسیار پاک و وطنی است که همه چیز های نظام را در بردارد که میتواند یک دولت را به
پا ایستاده کند و هم میتواند نظام را از پا در آورد٬ پس چگونه باید گرد که این
واژه را در بین همه اقشار مردم همه گانی نمود؟
در
حالیکه واژه ملی یک بحث بسیار کلان و دقیق در هر بخش است که دولت کنونی ما فاقد آن
است. و به این واژه پاک هیچ نظر ندارند و بنام ملی چیزی را نمیدانند پس چگونه به
این کلمه پایبند باشند و به آن احترام داشته باشند. که همه چیز ها را به دولت و
نظام خود بسازند ٬ حالا باید گفت که قوه سه گانه دولت آیا ملی اند ؟
در
اصل قضیه ملی اند. ولی ملی بودند هم از خود شرایط و راهکار دارد.
آیا این راه گار ها را انجام داده اند؟
از
جمله جدا سازی قوه های سه گانه دولت از حزبی و گروهی شدن و داخل شدن افراد حزبی و
گروهی است . هدف من این است که افراد که حزبی باشند وقتی در داخل نظام میشوند
طبعاْ به منافع حزب یا گروه خود کار میکنند نه به منافع ملی کشور . به طور مثال
اگر یک فرد از یک حزب یا گروه داخل نظام میگردند. در قدم نخست از پارتی حزبی یا
گروهی داخل نظام شده ثانیاْ به اهداف حزب و
گروه خود پایبند میباشند و چیز های که از طرف حزب یا گروهی برایشان ابراز میگردد
آن را عملی میسازند و به مسایل که مربوط به دولت میشود هیچ یک اعتنایی ندارند.
حالا سوال خلق میشود پس چرا افراد داخل
نظام میشوند که مربوط به یکی از احزاب و گروها می باشند؟
جواب هم بسیار واضع و آشکار است که بنا به
چند دلیل داخل میشود
*- فقر اقتصادی
*- فقر اجتماعی
*- فقر سیاسی
*- نداشتند معلومات
در نخست اینکه افراد جامعه ما در فقر کامل
اقتصادی بسر میبرند و تمام هوش و حواس شان در فکر این است که برای فامیل و خانواده
خود لقمه نانی تهیه کنند٬ که این افراد جامعه را وادار به هر کاری میسازند چی به
نفع یا ضرر دولت باشد.
طرح برای ملی ساختن این ارگان ها اول افراد
که در هر کتکوری که قرار دارند. باید در قدم اول وابسته گی فکری و حزبی خود را
فراموش و استفأ خود را با خود داشته باشند. که جذب این ارگان ها گردند. که از
لحاظ ساختار فکر و هم ذهنشان تسلی پیدا کنند. که ما شامل هیچ حزبی ویا گروهی
نیستیم و حالا وابسته دولت و یا هم وارد نظام شدیم و تمام نیرو و قدرت خود را مصرف
دولت نمایند نه برای احزاب و نه به گروه های دیگر
و در وقت جذب شدن این افراد وقتی که قرار داد خود را امضا میگنند همزمان از
وابستگی فکری خلاص می شوند. و وابسته دولت و منافع آن میگرند .
در حالیکه در نظام های غربی و اورپایی
اینچنین نیست بلکه افراد که در کتکوری های قوی نظام داخل میشوند از طرف یک جناح
داخل میشوند ولی سطح آگاهی ما به آن سرحد نرسیده که این چنین کنیم پس ضرور است که
فراد در نظام ما باید از وابسته گی فکر خلاص گرند و بعداْ داخل نظام شوند که متهد
به نظام باشند .
............. ادامه
محمد سیر نیکزاد