چشم انداز سیاسی
داکتر محمد سیر نیکزاد
سفیر صلح جهانی- افغانستان
Global peace ambassador-afghanistan
ثبات سیاسی و استقرار صلح از مؤلفههایی اند که باشندهگان افغانستان امروز نسبت به تحقق آنها ناامید شدهاند. باور عموم افغانها نسبت به رسیدن جامعه به صلح و ثبات سیاسی شدیداً خدشهدار شده است. باور به کشور واحد و متحد یکشبه ساخته نشد، بلکه در طی قرون متمادی شکل گرفت و در زمان استقلال افغانستان شدت یافت و رنگ و بوی تازه گرفت. اگر به نقش جوانان در شکست قشون سرخ شوروی توجه کنیم، میبینیم که جوانان افغانستان همیشه نسبت به خاک، تمامیت ارضی، استقلال و رسیدن افغانستان به صلح و ثبات احساس مسئولیت داشتهاند.
سقوط طالبان، بیرون شدن القاعده از افغانستان و اعلان حکومت موقت در کنفرانس بن، باور مردم افغانستان را نسبت به ثبات سیاسی کشور زنده کرد. توجه جامعهی جهانی به انکشاف افغانستان، تقویت حکومتداری خوب و تقویت سکتورهای مختلف امیدواری جوانان را بیشتر کرد؛ با این وصف، جوانان به حیث کتلهی اساسی و قشر آگاه، از مسئولیتهای خویش در برابر جامعه غافل نماندند، بلکه به تقویت ظرفیتهای خود افزودند. آنان به تحصیلات عالی روی آوردند، وارد رقابتهای بینالمللی شدند، دستآوردهای فنی و علمی، هنری و ورزشی زیادی را نصیب شدند و در غنیسازی سکتورهای مختلف سهم گرفتند.
در این فرایند نه تنها پسران، که بانوان نیز در صحنههای مختلف فعال شدند و خوش درخشیدند. اشتراک بانوان در سکتور آموزش و تحصیل و حرکتشان به سوی اشتغالآفرینی و دفترداری، امید به ثبات و توسعه، رشد و انکشاف جامعه را بیشتر کرد، اما مشکل این است که عملیات گروههای دهشتافکن نظیر طالبان و داعش امید جامعه را کم و تلاشهای مداوم جوانان را نابود کرده است.
جوانان نمیتوانند ثمر تلاشهای طولانیشان را ببینند. عدهای از آنان به امید دیدن آن آرزوها، در آغوش خاک رفتند.
تهاجم تروریستی بر دانشگاهها، تیزابپاشی بر دانشآموزان دختر، آزار و اذیت جنسی آنان و اعمال دیگری از این دست نشان میدهد که جوانان علامتهای بازماندن از مسیر پیشرفت را در کشورشان میبینند.
با این حال نسل جوان از باور به بهبود آینده و رسیدن جامعه به ثبات، توسعه و صلح دست نخواهد کشید.
ناامیدی جوانان نسبت به وضعیت موجود بارها باعث مهاجرت دستهجمعی آنان به اروپا شده است. یکبار در دوران اشغال افغانستان توسط شورویها، بار دیگر در دوران طالبان و این بار در زمان حکومت وحدت ملی. این دفعه اما مهاجرت، نیروهای جوان، فعال و تحصیلیافته را از افغانستان گرفت و باعث ناامیدی مردم شد. گرچه جوانان برای فرار از ترور، وحشت و وضعیت حاکم بر جامعه، مهاجرت، ترک خانواده، ترک تحصیل، ترک شغل و پیوستن به جامعههای بیگانه را انتخاب کردند. آنان با قبول دشواریهای این انتخاب و مهمتر از همه ضیاع سالها وقت و انرژی، سرانجام با جامعههای جدید ادغام شدند. مهاجرت کار سادهای نیست، ترک رویاهایی که در جهت دستیابی به آنها عمر گرانبهایشان صرف شده؛ اما ثمری نگرفتند، کار دشواری است.
حملات انتحاری، قتل عام مردم و جان باختن تعداد زیادی از جوانان نخبه و آگاه در بخشهای رسانه و خبرنگاری، میزان دلسردی از وضعیت موجود سیاسی را افزایش داده است. روح و روان جوانان چنان متأثر شده که حتا اشتیاق و انتظار دیرینهی آنان را در امر اخذ تذکرههای الکترونیکی که روند توزیع آن اخیراً آغاز شده است، نیز از بین رفته است.
جوانان ثبات سیاسی، امنیت، توجه به سیاستهای توسعهمحور و عدالتجویانه را شرط اساسی گذار جامعه از وضعیت موجود به سوی روشنگری، مدنیت و شکوفایی میدانند. در حالی که رسیدن به جامعهای شکوفا و مدنی در شرایط حاضر دور از انتظ
ار به نظر میرسد.
No comments:
Post a Comment