Tuesday, November 28, 2017

گروگانگیری سیاسی از تذکره های برقی



 محراب نوابی یکتن از فعالین سیاسی موضوع تذکره ها برق را این چنین مورد تحلیل و بررسی قرار داده است :

شناسنامه های الكترونيكى حق شهروندی  و یا گروگانگیری سیاسی؟!
گروگانگیری سیاسی  از تذکره های الکترونیکی
تلاش نموده ام با طرح،  سه پرسش، برخی مسایل مهم ملی را در یک زمینه مورد بحث قرار بدهم و امیدوارم با دریافت پاسخ حقیقت باوران ازیکسو  و واقعیت ستیزان از سوی دیگر، در صفحات مجازی و مطبوعات قابل  دسترس عامه، به درک ماهیت شناسنامه برقی و نظام الكترونیک ( حکومت داری برقی) در ساختار حاکمیت قومی افغانستان پی برده باشم.  پرسش ها ی مورد نظر این ها اند:
۱-  آیادولت اراده برای توزیع شناسنامه های برقی دارد؟
۲-  دلیل تاخیر شناسنامه های الکترونیکی از طرف دولت چیست؟
۳-  شناسنامه های برقی حق شهروندی است و یا گروگانگیری سیاسی؟ 

این سوالاتی اند که اغلباْ شهروندان از خود و یا دولت می پرسند،  توزیع شناسنامه های برقی برای شهروندان یک کشور بسیار حیاتی و باعث اعتبار و اعتماد است. شناسنامه های برقی از آن جهت با اهمیت است که آمار و احصاییه دقیقی از نفوس کشور اراییه می دهد، این مساله کمک مینماید تا دولت شفافیت لازم را بوجود آورد و مانع تقلب در انتخابات شود. به نظر بنده اساسی ترین عامل عدم توزیع شناسنامه های برقی در حال و گذشته ترس کسانی است که درکشورکثرالقومی خود را اکثرت خوانده اند، خودرا بصورت اشباع کاذب، مالک این سرزمین می دانند و شدیدا در این دلهره و نگرانی بسر می برند که، با توزیع شناسنامه ها تشت رسوایی شان از بام فرو می افتدو واقعیت های تکان دهنده از پس پرده بیرون می آید.  شناسنامه علاوه از داشتن ماهیت مدرک هویتی شهروندان یک کشور، اهمیت به سزایی در برنامه های رفاهی، تعلیمی و طرح های کلان ملی و مملکتی دارد.  با ارایه ی گزارشات کاذب و احصاییه های جعلی در دوران محمد داودخان،  نورمحمد ترکی، دکتر نجیب الله و در دوره موقت ( گذار ) تحت حمایت جامعه جهانی در افغانستان،  بصورت نسبتاْ دقیق سنجش نفوس و سرشماری تخمینی ازسوی اداره ثبت احوال نفوس کشور، محاسباتی صورت گرفته است.  حقیقت این سنجش ها روی ارایه ارقام غیر قابل تصور برای برادران خود اکثریت شمار، تاکید و ترکز دارد. اقوام پشتون  در هرنوبت از سرشماری های سنتی و نادرست، روش های علمی را نه پذیرفته و با ارایه تخمین های تقریبی و خود بیشتر شماری،  ارقام من دراوردی و اغراق آمیزی را برای قومیت خویش، مشخص نموده اند.  نشروپخش ارقام جعلی و بسیار غیر واقعی، از سوی دولت مردان جعل باور و خود اکثریت ساز پشتون، متاسفانه با استفاده از نقش پررنگ قومی آنها در ساختار قدرت های خاندانی و بعداْ قومی در جامعه فاقد احصاییه علمی وشمارش واقعی،  صورت گرفته است.  این ارقام بنابردلایل معینی درگرو یک عده فاشست های قومی،  طایفه پرست و تک محور قرارگرفته و تعصب قومی ایشان به آنها اجازه داده است که ۲۷ درصد جمعیت خودرا دوچند سازند و دوچند هر قومی را به ۵۰ درصد تقلیل بدهند. همان تعصب قومی باعث شده است که، هنوز درکشور ما احصاییه نباشد، سرشماری نباشد و تعداد جمعیت هر قوم و زبان مشخص نشود؛ تا مگر دروغ های شاخدار و بسیار ظالمانه آنها بر ملا نشود. فرهنگ قبیله ای آنها اجازه نمی دهد که از سر خر لجاجت خود پاین بیاند و کشور را از ورطه فقر و بدبختی نجات بدهند.  كه در نبود شناسنامه های برقی حق مردم ضایع و روند مردم سالاری صدمه می بیند. قانون اساسی کشور حاکمیت را از آن مردم می داند و مردم مکلف اند تا از طریق آرای خود، سرنوشت کشور را تعیین نمایند و خودرا نیز در جامعه تعیین سرنوشت کنند. از آنجائیکه هویت هر قوم را زبان مادری شان تشکیل می دهد،  توجه نکردن به آن بحران هویتی را بوجود می آورد که این مساله برای هویت جمعی و تمدنی ما فاجعه بار است. چنانچه اگرذکر هویت اتنیکی هر شهروند،  جمعیت شهر ها و ولایات کشور به گونه یی دقیق و واقعی آن معلوم شود،  سلامت برگزاری انتخابات سالم ( هم ریاست جمهوری و هم شورا های ولایتی!) شفاف و عاری از تقلب و تخلف بوده، صحت انتخابات به نفع مردم، در ساختن دولت برخاسته از انتخابات، قویاْ تضمین خواهد شد.   هموطنان و شهروندان آگاه افغانستان!  
۴-  اکیدا تاکید نمایید که توزیع شناسنامه های الكترونيكى، بدون تاخیر از سرگرفته شود.
۵-  در توزیع شناسنامه های الکترونیکی باید هویت اصلی هر قوم بصورت جدا ومشخص درج شود و کلمه افغان صرفاْ برای پشتونها کار برد دارد و بس.
۶-  هویت تمام ملیت های ساکن در جغرافیایی کشور به زبان مادری شان درج شود و این مطالبه را خط سرخ بنامید.



Sunday, November 26, 2017

مدیریت بحران سیاسی





راه نجات افغانستان از بحران سياسي :
افغانستان واقعا در انزواي سياسي قرار دارد ، هيچ خط مش سياسي و بيرون شدن از بحران درين برهه حساس تعيين نگرديده جهان از دور نما و زاويه سازي به كمبود فقدان در چارچوب سياست هاي پارينه و عدم توجه به نگرش اينده و خطرات زمان گير كه در گرو قدرت هاي بيرون تفكري قرار دارد تعيين نگرديده و جهان به خصوص حاميان افغانستان مانند دوربين نظاره كننده تعيين سرنوشت در پروشگاه طالب و داعش ميباشد .
به خصوص در كشور هاي در حال بحران و بحث انضبات سياسي با روي كار امدن چندين گروه و از ميان برداشتن برنامه هاي افغانستان محوري را ناتوان ساخته و پايه ها و لايه هاي بنيادي و اساسي به چالش جدي. مواجه گرديده گاه سخن از رفتن به لويه جرگه و گاه سخن از حالت اماده باش با جنگ نيابتي ما قرار گرفته ايم ، در اين شرايط دشوار و حساس چانه زني براي سلطه طلبي در شكست سياسي سياسون نيز ديده ميشود ، ما لقمه طعامي اماده براي تشنه هاي قدرت و طعمه لاشخور هاي خارجي هستيم كه به تفكر انان افغانستان گويا ميدان نبرد و رقابت هاي ابر قدرت هاي ( روسيه - امريكا) دو رقيب سر سخت باشد انها انتظار شان به افغانستان سازي موازي ميدان نبرد كار بيش نيست ، 
ايا منافع ملي افغانستان در گرو سياست هاي اي دو لايه قرار نگرفته عدم تمركز بالاي ساختار اساسي افغانستان را به پرورش نظام جديد داعش و نسل جديد به رفتن به سوي داعش سوق نميدهد ، ايا راه بيرون رفتن از اين بن بست كه افغانستان را به جدايي طلبي وادار ميسازد و بحث ريفارندم را روي كار مياورد و سرنوشت افغانستان به دو قطب مختلف بحث شمال و جنوب و حفر اين خلا به كام اژدهاي خفته نخواهد شد بياييد با فرا ملي فكر نموده و از اين نقطه عبور مدبرانه نماييم رهبران و سياسون مكلف به همديگر پذيري سياسي به شكل واحد ميباشند و مشكلات دروني را با طرح برنامه ها از يك سو نجات افغانستان از بحران و از سوي ديگر بر نامه وفاق ملي كه بهترين طرح براي اينده و ثبات سياسي ميباشد ، ميتوان عملي ساخت
در بحث ملي گرايي كه انگيز آن تفكر ملي به روي ساختار نظام با شموليت تمام اقوام صورت پذير است ميتوان به روي نظام اينده و رفتن به انتخابات سراسري بدور از تقلب و نظارت جدي جامعه جهاني و تشكيل يك دولت فراملي ميتوان از اساسي ترين روش ها را به كار برد . برنامه ملي گرايي زماني مثمر و نتيجه بخش ميشود كه اقوام افغانستان به خاطر تعيين سرنوشت اينده راه درست و انقلاب تفكر انديشه در جامعه كه فقر انديشه اجتماعي است و مردم نياز به ملت پروري از سوي حكومت دارند نه راه سركوب گرايانه كه اينده ان جز جدايي طلبي بيش نيست .
بهترين گزينه بخاطر سرنوشت اساسي مردم و رهگذر از اين فاجعه سياسي كه بزرگترين تباهي و جفا به حق مردم افغانستان مشمول تمام اقوام در صورت نپذيرفتن و تصميم بجا اتخاذ نه نمودن در در خود ميدارد رفتن به انتخايات زود هنگام و تعيين سرنوشت مردم غيور و مجاهد پرور افغانستان و هم مواردي كه در قانون اساسي كشور ذكر گرديده و نكات مهم و اساسي كه برجسته گي يك قوم را از قوم ديگر بي حرمت نموده بايد تغير كلي و اساسي صورت گيرد يك ملت زماني در انزواي سياسي قرار ميگيرد كه قانون اساسي ان دچار نواقص باشد و سياسون را به چالش جدي مواجه سازد و تا همواره كوشش نماييند تا فرا قانوني در جامعه دموكراتيك و اسلامي كه نقطه مهم و اساسي ترين مورد هم ميباشد دچار مشكلات گرديده كه اين دو قطب مخالف خود بحران افرين است ،
در بحث اجماع ملي همان گرايش سياسون به رهبريت شخص كارزماتيك كه توان اراده عمومي را داشته باشد ميتوان اشاره نمود ، با روي كار امدن برنامه اجماع ملي مشكلات داخلي افغانستان درز سياسي بيرون و راه حل بيروني ندارد بايد از تقكر طالباني و تفكر غرب پروري سياسون به خاطر گرايش قدرت و منافع برتريت قوم كه مصلحت هاي داخلي و ساختار نظام و ستون كشور را زير پا ميگذارد دوري جسته يك طرح كلي كه منافع ملي و تشكيل دولت با اقتدار راه در اينده براي سرنوشت مردم تعيين نمايد يك راه حل اين بحران سياسي خواهد بود .
با احترام 
محمد سیر نیکزاد. 
كارشناس مسایل بین المللی

Friday, November 10, 2017

محراب نوابی یک تن فعالین سیاسی طی یک نامه سرگشاده عنوانی صلاح الدین ربانی رهبر حزب جمعیت اسلامی چنین نگاشته است



نامه سر گشاده عنوانی جلاالتماب محترم صلاح الدین ربّانی!
با تقدیم احترامات فایقه
احترامآ نگاشته می شود
میخواهم گپ دل میلونها رهرو، حزب جمعیت اسلامی را با شما در میان بگذارم.
حزب جمعیت اسلامی در گذشته با داشتن رهبران کرزماتیکی چون پروفیسوربرهان الدین ربانی، شهید راه صلح و قهرمان ملی، شهید احمد شاه مسعود(ره) در فرهنگ مردم بمثابه یک سنت دارای جایگاه عظیم و قابل قبول بود و است؛ به عنوان مثال چون من جمعیتی هستم، پسر و فامیلم خود را جمعیتی می دانند و امروز کتله عظیمی در کشور خود را منسوب به این خانواده حساب می نمایند. بنآ اگر حلقاتی بخواهند یا نخواهند، جمعیت اسلامی در تعاملات کشوری و لشکری جایگاه بس رفع دارد. حزب جمعیت اسلامی در گذر زمان سه آزمون بزرگ را از سر گذرانده و سر افراز بیرون آمده است.
- بسیج میلونی مردم در دوران جهاد علیه شوروی ها
- ایجاد هسته های مقاومت علیه طالبان
- سهم شایسته در نظم نوین پسا طالبان
متاسفانه، وارثین جمعیت اسلامی، کار در خور توجه سازمانی به منظور نوسازی حزب جمعیت اسلامى در همین چند سال اخیر انجام نداده اند، تا جمعیت را منحیث یک حزب با اقتدار در جامعه تثبیت نمایند.
بخاطر بیرون رفت از معضل کنونی، رهبران جمعیت اسلامی موارد آتی را مد نظر داشته باشند، تا مشکلات و چالشها را از دامن این حزب مقتدر دیروز دور سازند.
پیشنهاد می نمایم:
- اراده سیاسی و غلبه برچالشهای سازمانی
- تعهد رهبران بر کار هماهنگ و سیستماتیک
- تدویر کنگره
- بسیج مردم
- ظرفیت سازی
- تغیر نظام از تک محوری به پارلمانی
- اراییه راهکار برای برقراری نظم و قانون
- پیشنهاد اشتغال زای برای جوانان تحصیل کرده
بسا موارد دیگر را خود بزرگواران بدان واقف اند و من عجالتن به این موارد انگشت گذاشته ام؛ امید دارم که صلاح الدین ربانی لطف نموده به دل نگرانی های ما جواب بدهد.
با احترام
محراب نوابی
۱۶ عقرب ۱۳۹۶

حادثه امروز

خط سرخ -چشم انداز سیاسی

 چشم انداز سیاسی داکتر محمد سیر نیکزاد سفیر صلح جهانی- افغانستان Global peace ambassador-afghanistan ثبات سیاسی و استقرار صلح از مؤلفه‌هایی...